فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 21 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

تولد تولد تولدت مــــــــــــــبارک

سلام جینگیلی مامان   قربون قدمای کوچولوت عزیزم تولدت مبارک ان شالله که صد ساله بشی   خب ما امروز حسسسابی درگیر تولد تو بودیم عشق کوچولوی خودم البته به احترام محرم جشن نداشتیم فقط کیک و شیرینی و دو سه تا مهمون که همکلاسی آیندت هستند عکساتم سر فرصت ی ذارم تا خاطره ای بشه عزیز و دوست داشتنی دوستت دارم نفسم...عزیزکم   دوستان ببخشید یه مدت نتونستم بیام. چند تا کار طراحی گرفته بودم و هنوز گرفتارشم. تموم شدم باز هم میام دوستانی که مهربونیشون به سقف آسمون چسپیده و در نبود ما اومدن رو از ته دل می بوسمتون ببخشید که نتونستم درست و ساببی جواب بدمو از خجالتتون دربیام ...
18 آبان 1394

rدر جوا

سلام دوستان گلم سلام کوچولوهای عزیز خودم. بالاخره قسمت شد و روز عرفه در جوار امام رضا شدیم. آقا جان ممنون که ما رو هم قابل دونستی اینجا باشیم. ان شالله برگشتیم به ثبت خاطرات شما دوتا فرشته ی دوست داشتنیم می پردازم. نایب الزیاره شما دوستان خوب نی نی وبلاگیم هستم.
2 مهر 1394

با شما از نابترین لحظه سخن خواهم گفت دوستت خواهم داشت

سلامممممممممممم کوچولوهای ناز مامان. میدونید که آسمون قلبم فقط دو تا ستاره ی طلایی داره اون هم شمایید کلوچه های خوشمزه ی خودم و سلام به دوستان خوبه خوبه خوب خودم فاطمه ی عزیزم مونس و همدم بی مثالم محمد قشنگم دست کوچولو و پا کوچولوی خودم امروز میخوام از خاطره ی بازی کردن شما دو تا وروجک بنویسم. وقتی که خونه و قطار خونه ای بازی تون را در میارید تا با هم خاله بازی کنید. مدیر این کار میشه فاطمه و خرابکار قصه هم میشه محمد   فاطمه خانم با کلی تلاش چادرا رو درست میکنه و کار ساخت و ساز رو به پایان میرسونه و میگه: مامان محمدم بیار تا تو باز...
15 شهريور 1394
1202 21 25 ادامه مطلب

درددلی با شاه خراسان

دلم هوای تو را دارد یا امام رضا. دلم هوای صحن و حرم باصفایت کرده. مولای من قرار بود روز تولدت مشهد تو باشیم اما قسمت نشد آقا جان محمدم مریضه سرما خورده و گلوش چرک کرده. میشه برای طفل معصوم منم دعا کنی تا زودتر خوب بشه....
4 شهريور 1394
1063 14 10 ادامه مطلب

عکس آتلیه فرشته های من

هیچی دیگه عکسه الهی قلبونتون برم توت فرنگیای مامان فاطمه ی خوشملم تو شش ماهگیش شازده پسرم تو 7 ماهگیش البته چون فایلی از آتلیه نداشتم و خودم از رو قابا عکس گرفتم بدکیفیت شده   بقیه شم کار هنری خودمه می ذارم تو ادامه     اینم یه جور دیگه خییییییییلی جیگرید توت فرنگیای خوشمزه ی من ...
3 شهريور 1394
1162 17 14 ادامه مطلب

نهمین ماهگرد محمد

دوستت دارم های من تمامی ندارد  عزیزم وقتی هر روز نگاه تو و لبخند تو در من تکرار می شود.....   محمد فینگیلی مامان. جوجوی بانمکم نهمین ماهگرد زندگیت مبارک گلم ایشالله که نه ساله نه بلکه نود ساله بشی نفس مامان. ببخش که دیر اومدم. آخه همین الان خوابت برد گلکم ...
19 مرداد 1394

روزی قشنگ

چیزی در کلامم نیست جز دوستت دارم هایی که واژه نیستند مثل دم در پی بازدم                           حیاتم را رقم می زنند . . . می خوام امروز از یه روزمرگی جالب و شیرین من و تو بنویسم محمدم مثل همیشه تو منو بیدار کردی و اونقدر روم گشتی تا منم بات چشای پف کرده بیدار شدم و اولین چیزی که دیدم دو تا دندون کوچولوی تو بود که از پس خندت به چشمم اومد و آب دهنت که روی صورتم ریخت خب منم بغلت کردم و اونقدر بوسیدمت که با دستای کوچولوت منو کنا...
16 مرداد 1394
1