فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 22 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 14 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

عکس آتلیه فرشته های من

1394/6/3 19:44
نویسنده : مامان اعظم
1,165 بازدید
اشتراک گذاری

هیچی دیگه عکسهبغل

الهی قلبونتون برم توت فرنگیای مامان

نی نی نازم

فاطمه ی خوشملم تو شش ماهگیش

شازده پسرم

شازده پسرم تو 7 ماهگیش

توت فرنگیای مامان و بابا

البته چون فایلی از آتلیه نداشتم و خودم از رو قابا عکس گرفتم بدکیفیت شده

 

بقیه شم کار هنری خودمه می ذارم تو ادامه

 

 

اینم یه جور دیگه خییییییییلی جیگرید توت فرنگیای خوشمزه ی من

محبتمحبت

پسندها (17)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (14)

*مهدیس*
4 شهریور 94 0:20
چه قدر این دخترناز و آقا پسر گل نازن خدا حفظشون کنه برات عزیزم دوست داشتی پیش ما هم بیا
مامان اعظم
پاسخ
متشکرم عزیزم خیلی لطف کردی چشم حتما میام
مامان ریحانه
4 شهریور 94 9:48
فداشون بشم چقدر نازن خوشگلای خاله هزار ماشالله اعظم جون حتما واسشون اسفند دود کن وای که من میخواستم باشم و محمدو بچلونم ماشالله خیلی تو دل بروه عززززززززیزم
مامان اعظم
پاسخ
سلام عزیزم خدا نکنه خاله مهربون نگران نباش خودم جای شما هم می چلونمش
مامان ریحانه
4 شهریور 94 9:49
برای اعظم جون و دسته گلای نازش
مامان مبینا
4 شهریور 94 18:45
به به چقد نااااااااااااااااااااااازن این عسلچه ها اعظم جون ایشالله خدا نگه دارشون باشه
مامان اعظم
پاسخ
ممنون عزیزم پس کی عکسای مبینا جون رو می ذاری خواهر دلمون آب شد
مامان ریحانه
5 شهریور 94 0:21
ای جانم برا چی محمدم مریض شده انشالله به حق این شب عزیز زود زود حالش خوب میشه غصه نخور خواهر
مامان اعظم
پاسخ
ممنون
ابجی مریلا (فاطمه)
5 شهریور 94 10:42
واقعا !!! شما کجایه استانید
ابجی فاطمه
5 شهریور 94 14:10
من برازجون شما؟
ابجی فاطمه
6 شهریور 94 12:06
خوشبختم هوا گرمه نه
مامان اعظم
پاسخ
نه اینجا برف میاد. داریم قندیل می بندیم
ابجی فاطمه
6 شهریور 94 13:19
جلل خالق شما قندیل می بندین واقعا
مامان ریحانه
7 شهریور 94 11:23
سلام اعظم جون حال محمد گلم چطوره انشالله که الان بهتره خیلی ناراحت شدم وضعیتش اینجوریه میگم اعظم جون رفلاکس نداره یه وقتایی سرفه هم میتونه از علایم رفلاکس باشه
مامان اعظم
پاسخ
متشکرم آبجی عزیز به لطف دعای شما بهتره. فکر کنم رفلکسم داشته باشه. نمی دونم واقعا چکار کنم
هدیه
7 شهریور 94 12:34
سلام مامان اعظم نازنینم خیلی خیلی خوش آمدین به کلبه درویشی من دوستم خواهش می کنم نازنینم منکه کاری نکردم همش انجام وظیفه بوده رفیق خوشحال میشم اطلاعات ناچیزم هرچند خام و بی تجربم گره از کار کسی باز کنه
مامان اعظم
پاسخ
منم سپاسگزارم اطلاعات شما خیلی هم مفید و ارزشمنده. از دوستی با شما خوشبختم
کیان
7 شهریور 94 14:07
خاله ماشالله هنرمندی یا آفرین چه عکسهای قشنگی درست کردی از دوتا دسته گلهاتخدا نگه داره
مامان اعظم
پاسخ
چشمات قشنگ میبینه عزیزم
ابجی فاطمه
8 شهریور 94 15:45
خو من می گم ما استان بوشهریا سیاه نیستیم قبول نمی کنن شماهم سفیدین اخه .... چی بگم نظر داده می گه (تو فقط داخلشون سفیدی من هرچی دیدم سیاه بوده) اگه همشون سیاه بودن چرا ما ندیدیم اخه شما یه چیزی بگین
مامان اعظم
پاسخ
خخخخخخخ حالا تو خودتو نارحت نکن آبجی فاطمه جون. چه فرقی می کنه سیاه یا سفید و یا اصلا مردم چه فکری می کنن مهم اینه که مورد تایید دوستاتی عزیزم
مامان راحله
12 شهریور 94 17:06
هزاررررررررررررر ماشالله