فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

نامه ای برای بیست سال دیگرت دخترم

1392/5/15 23:14
نویسنده : مامان اعظم
312 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مادر

از حالا می خواهم نامه هایی برای  پانزده سال دیگرت بنویسم. زیرا تمام حرفها را نمی شود گفت. و حتی نمی دانم در آینده هم در کنارت هستم دخترکم یا اینکه از آن بالا شاهد زندگی زیبا و دعاگوی توام.

دخترم قبل از هر چیز باید بگویم که این نامه ها نصیحت نیستند. اندرز و اجبار هم نیست. اما می خواهم حاصل تجربیات تمام عمرم را با اشتیاق در اختیارت گذارم که این بهترین هدیه من به تو خواهد بود.

دخترم و پاره ی تنم ، من در وجود تو تمام آرزوهای محقق شده ی خویش را می بینم. اولین بار که آرزوی داشتن تو را کردم را هیچ وقت فراموش نمی کنم.پاییز بود و من و بابایی در حیاط شاه چراغ نشسته بودیم. من چشم به گنبد زیبای آ؛ا دوخته بودم. دلم گرفته بود. چند سالی می شد که هیچ دوا و درمانی نتیجه نداده بود. اصلا قید پزشک و دارو را زده بودم و دو سالی می شد که دیگر چشمم نه به دست پزشک که به دستان توانای خدا بود.

نگاهی به آسمان ابری بالای سرم انداختم. خیلی زیبا و باطراوت بود. نگاهم از آنجا سر خورد بر روی مردم و زوار افتاد. در همان لحظه چشمم به دختر بچه ی سه ساله ای افتاد که با چادری کوچک و سفید دست پدرش را گرفته و راه می رفت. کفش های کوچک مشکی، لباسی سفید با گل هایی مشکی و صورتی به طراوت گل سرخ. اصلا می شد او را خورد. خیلی عزیز و مامانی بود. نمی توانستم چشم ازش بردارم. برای سلامتی اش دعا کردم. و یکدفعه بغضم ترکید. همان جا از خدا خواستم کودکی را به من ارزانی دارد که بنده ای صالح یا صالحه برای خودش شود. اصلا انگار در آنجا تو را تصور کردم که دستم را گرفته ای و دوان دوان مرا به دنبال خودت می کشی. صدای خنده ات را می شنیدم. و نگاه معصومت را. خیلی عجیب بود. اصلا خیالی بسیار زیبا و دلنشین بود

اما هرگز تصورش را نمی کردم که به این زودی خدا جواب اشک های مرا دهد. من بدون هیچ دارویی باردار شدم. و از آن روز سه سال گذشت

آری سه سال به سرعت یک نسیم خنک بهاری و اکنون تو سه ساله ای. یک کودک سه ساله که دوست دارم تو را به زیارت شاهچراغ و اگر شد امام رضا ببرم. چادری سفید سرت کنم. لباسی زیبا و کفش هایی کوچولو و بعد دستانت را بگیرم تا توی حیاط حرم قدم زنیم

تو اجابت یک دعایی. یک خیال زیبای به حقیقت رسیده. تعبیر یک خواب شیرین که قبل از بارداری دیده بودم

دوستت دارم دخترک سه ساله ی مادر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

شادي
16 مرداد 92 9:27
سلام عزيزم.
بغض كردم نوشته هات رو خوندم ابجي.
تو رو قران ابجي هرگز حرف از نبودن نزن.هرگز تو هيچ سني به فاطمه اين رو نگو.خيلي درد داره اين حرف رو شنيدن خصوص واسه كسي كه تو مادرش هستي.
قول بده ديگه نگي باشه؟
در كنارش هستي.انشاالله سايه سبز و گرمت هميشه رو سرش باشه.
اخي قربون حرمش...قربون صفاش قربون مرحمتش قربون سادگي حرمش قربون مطلوميتش...اين آقا خيلي مظلومه ابجي.خيلي زياد
و دست رد به سينه هيچ كس نميزنه من نديدم كسي متوصل بشه به عظمتش و بي جواب بمونه
قربون صفاش برم دلم هواش رو كرد خيلي
خداروشكر كه دعاهاي خالصت به ثمر نشست و نعمت مادر شدن نصيبت شد.
ببخش دير اومدم.لياقت ميخواد بيام اينجا چون جز پاكي هيچي نوش نيست.اگر نيستم بدون لايق نيستم.
فرشته قشنگم رو به جاي من ببوس



آه نه آبجی. دوست ندارم بغضت را ببینم. چون دوست داشتم این نامه ها را همچنان ادامه دهم با این نوشته شروع کردم. شما خودتون منبع لیاقتین عزیزم. هر وقت هم که بیاین قدمتون روی سر و چشم بنده جا داره. چشم حتما. خیلی خوشحال شدم. ممنون. ممنون. ممنون
مامان شايان و پرنيا
16 مرداد 92 9:53
ماشالله به فاطمه كوچولوي ناز



عزيزم دخترم تو فستيوال زيباترين كودك ايراني شركت كرده لطفا بيا به وبلاگمون و عكسش رو ببين .اگه خوشت اومد از عكسش بهش راي بده لطفا



مــــــــــــرسي




زنده باشی. چشم میام وبتون


انسیه نظری
16 مرداد 92 18:21
سلام دوست گلم خوشحالم که یه دوست خوب دیگه پیدا کردم خیلی خوبی دخترت هم مثل خودته
عزیزم امام رضا دل هیچ کس نمی شکونه
من خیلی به ایشان و امام علی ارادت دارم به خاطر همین هم اسم پسرم رو گذاشتم علی رضا . خیلی حاجت دل من رو داده
خدا رو شکر که بچه دار شدی
انشالله حصرت زهرا نگهدار شما و خانوادتون باشه و همیشه سایتون بالاسرش




ممنون عزیزم. برای شما هم آرزوی سلامتی و خوشبختی را دارم. خیلی گلی
مامان آلما
17 مرداد 92 18:02
خدا دختر گلتون رو واستون حفظ کنه
زهره(مامان.فاطمه)
19 مرداد 92 16:39
یه.طورایی.باهات.همدربودم.
ایشااله.سایت.1000سال.بالای.سرفاطمه.عزیزباشه.آمین


خدا هیچ بنده ایش رو ناامید نمی کنه. متشکرم عزیزم