لپ زخمی فاطمه
سه روز پیش که دخملی نازم داشت بازی می کرد. خواست بره بالا و لاک صورتیه که خیلی هم دوسش داره را بیاره پایین و بزنه به ناخن هاش که یکدفعه صندلی از زیر پاش دررفت و افتاد. منم که توی آشپزخونه داشتم غذا می پختم یکدفعه صدای گریه اش رو شنیدم و با سرعت نور خودم را به فاطمه رسوندم .نشسته بود و داشت گریه می کرد.اولش فکر کردم چیزیش نشده. اما یکدفعه متوجه شدم لباسش خونیه و از لپش داره خون می چکه. نمی دونید چه حالی شدم. انگار آب سردی ریختند روی بدنم.
فورا دخملی رو بغلش کردم و بردم حموم. اول زخمش رو شستم و بعدش هم ضدعفونیش کردم. در آخر هم چسب زدم. واقعا زخمش عمیق بود. امروز که خواستم چسب زخمش رو عوض کنم این شکلی شده بود
الان دوباره خون اومد. ولی وقتی چسبش می زنم دخترم احساس بهتری داره و هی نمی گه "مامانی نگاه کن خونه"
باید برم داره صدام می زنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی