فاطمه جانفاطمه جان، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره
محمد کوچولومحمد کوچولو، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

♥قصه های فاطمه ناناز و داداش محمد♥

لپ زخمی فاطمه

1392/10/30 12:56
نویسنده : مامان اعظم
489 بازدید
اشتراک گذاری

 

سه روز پیش که دخملی نازم داشت بازی می کرد. خواست بره بالا و لاک صورتیه که خیلی هم دوسش داره را  بیاره پایین و بزنه به ناخن هاش    که یکدفعه صندلی از زیر پاش دررفت و افتاد. منم که توی آشپزخونه داشتم غذا می پختم شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز  یکدفعه صدای گریه اش رو شنیدم و با سرعت نور خودم را به فاطمه رسوندم .نشسته بود و داشت گریه می کردMore smileys for free download.اولش فکر کردم چیزیش نشده. اما یکدفعه متوجه شدم لباسش خونیه و از لپش داره خون می چکه. نمی دونید چه حالی شدم. انگار آب سردی ریختند روی بدنم.

فورا دخملی رو بغلش کردم و بردم حموم. اول زخمش رو شستم و بعدش هم ضدعفونیش کردم. در آخر هم چسب زدم. واقعا زخمش عمیق بود. امروز که خواستم چسب زخمش رو عوض کنم این شکلی شده بود

زخم صورت فاطمه

الان دوباره خون اومد. ولی وقتی چسبش می زنم دخترم  احساس بهتری داره  و هی نمی گه "مامانی نگاه کن خونه"

باید برم داره صدام می زنه.

پسندها (2)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

میم مثه محیا
20 مهر 92 15:37
وااااااااااای خدارو شکر بخیر گذشت

واقعا چ حس وحشتناکی داشتی لحظه ی اول با دیدن خون

واقعا خوشحالم ک چیزیش نشده و بخیر گذشت

لپ خوشگل زخمیشو از طرفم ببوس




سلام مامن خوب محیا. ممنون که اومدی. آره واقعا ناراحت کننده بود.اما خدا رو شکر که به خیر گذشت.. چشم عزیزم. شما هم روی ماه محیا رو ببوسید






ناهیدمامان فاطمه گلی ومحمرضا
20 مهر 92 15:40
سلام عزیزم
الهی بمیرم خاله جون چی شد اوووووووووف شدی لپ نازت زخمی شد ؟اخه خاله جون چرارفتی بالا خدارا شکر که بدتراز این نشد کوچولوی خاله دیگه بدون اجازه مامانی کارخطرناک نکنیااااااااااا مامانی خدابهت رحم کرد انشالله زود خوب میشه برو یه صدقه بده






مامان سهند و سپهر
20 مهر 92 18:22
آخي عزيزم . مامني صدقه و اسپند فراموشت نشه . سپهر منم امروز يه بلا سرش اومده خدا بهش رحم كرده . كمي پايين تر از چشمش ضرب ديده شانس آورديم به چشمش نخورده . صبح كه پيش پرستار بودن اينجوري شده . مراقبش باش ماماني ايشالا بلا دوره و زودي خوب ميشه . براش دارو بزن اثرش نمونه روي لپ نازش


چشم خانومم. ممنونم که اومدی آره خیلی خدا بهمون رحم کرد که صورتش طوریش نشد. حالا حال سپهر جون خوبه؟
روی ماهشونو ببوس



نی نی دانلود(مامان علیرضا)
20 مهر 92 19:50
آخی نازی
بمیرم الهی
قربونت برم چرا آخه شیطونی می کنی
اتفاقا علیرضا هم از این کارها می کنه
من که از ترسش هم لوازم آرایش رو ریختم تو صندوقچه
اما بازم می ره و خودش و نگاه می کنه و می گه به به
انشالله زود خوب شی عزیز دلم
ناراحت شدم
بزار لپت رو بوس کنم خوب شه



سلام مامان علیرضا. آره ما مامانا خیلی باید مواظب این فرشته های کوچولو باشیم. به قول بابا بزرگ بچه ها تا سن شش سالگی مثل گله های بدون چوپانند که ما باید مواظبشون باشیم. البته تعبیر عجیبیه اما قبلا می گفتن
ممنونم
مامان آلما
21 مهر 92 11:50
آخی عزیزم. خدا نکنه. باید مواظب باشی خاله جون


ممنون. چشم
مامان آلما
21 مهر 92 11:53
راستی قالب جدید مبارک باشه


مچکرم مامان آلما. حالا قشنگ تر شده؟؟؟؟؟؟؟؟
(زهره)مامان فاطمه
21 مهر 92 15:35
آخیییییییی بمیرم الهی ایشااله که زود خوب بشی فاطمه خانم


خدا نکنه آبجی. ممنونم گلم
نی نی دانلود(مامان علیرضا)
22 مهر 92 0:42
خیلی به من محبت داری عزیز دلم می گم بد نیست کمی بیشتر با هم آشنا بشیم مت تو خصوصی برات می نویسم خوشحال می شم از شما هم بدونم


شما بزرگوارید گلم. بله باعث افتخاره
مامان ملینا
23 مهر 92 12:42
سلام فاطمه خوشگلم .خدا بد نده .خدارو شکر که بازم چیزی نشده .وای برای مادر اون لحظه اونقدر سخته و بدنش داغ می کنه و نمی دونه چه بکنه.
عزیزم فامه خوشگلم می بوسمت.


ممنونم مامان ملینا جون. آره واقعا سخته

ریحانه
23 مهر 92 14:42



مامان فاطمه
23 مهر 92 19:10
آخیی عزیزم. چقدر ناراحت شدم.
خاله جون بیشتر مواظب خودت باش می بوسمت


ممنونم. شما لطف دارین. فقط فراموش کردی آدرس بدی عزیزم
ژاله مامان آیدا
24 مهر 92 12:06
عیدتون مبارک . انشااله که دیگه از این اتفاقا نیفته و لپ فاطمه زودی خوب بشه