نقاش کوچولوی مامان
امروز می خوام از نقاش کوچولوی مامان بنویسم.
مامان فاطمه خانم یعنی بنده امروز در یک تصمیم آنی تصمیم گرفتم با دختری حسابی همه جا رو کثیف کنیم این بود که رنگای انگشتی مدفون شده در کمد را در آوردیم و رفتیم سراغ کاشی های بیچاره آشپزخونه و دختری رو سورپرایز کردیم اساسی. وقتی فهمید اجازه ی چه کاری داره یه بوس گنده چسپوند رو لپام و منم پیشبندش رو بستم و گفتم حالا هر چی دوست داری بکش عزیزم. حالا ادامه ی ماجرا به روایت تصویر
عزیییییزم چه ذوقی کرده از نقاشیش
قربون اون دقتت عسلم
اینم از پایان کار که داشت خودش رو وارسی می کرد که کثیف نشده باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی