بدون عنوان
فاطمه وقتی سوار اسب میشه این خانمه که پیش فاطمه ایستاده. دوست بسیار بسیار عزیزم حاجیه فاطمه خانومه که برام مثه خواهر می مونه. ما با هم هماهنگ شدیم که توی یه تاریخ بتونیم مشهد باشیم. خلاصه او از تهران و ما از شهر خودمون حرکت کردیم و مشهد در کنار هم بودیم. واقعا خوش گذشت. حالا برید عکسا رو ببینید. مامان نگاه...نگاه پاطنه( فاطمه) سوایه اسبه منم خوشحال از اینکه دخملی نترسیده و سوار شده. آفرین فاطمه ی نازنینم هویااااااااااااااااااااااااا. پپـ......پاطنه بپـــــــــــــــــــ ( یعنی هورااااااااااااااا. فاطمه بپر...بپر) میخوام بیم سوسویه مامانی فاطمه از خوشحالی بازی در پارک بادی ...
نویسنده :
مامان اعظم
18:07